گشتیم آخر برباد ازین دل
فریاد ازین دل فریاد ازین دل
باشد که گردیم آزاد ازین دل
فریاد ازین دل فریاد ازین دل
سر تا بپایش یک قطره خونست
لیکن دو عالم شور و جنونست
جور و ستم شد ایجاد ازین دل
فریاد ازین دل فریاد ازین دل
در مکتب عشق جور و ستم بود
رنج و محن بود درد و الم بود
چیزیکه کردیم می یاد ازین دل
فریاد ازین دل فریاد ازین دل
درسین? تنگ این مرغ خودکام
هرگز ندارد یک لحظه آرام
بدنامی ماست بنیاد ازین دل
فریاد ازین دل فریاد ازین دل
..........
کلمات کلیدی: